نامه ی دوم من به حضرت بقیه الله ارواحنا فداه

                                           بسم الله الرحمن الرحیم



"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ 
 وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا".



خدایا، در این لحظه و در تمام لحظات، سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان ولىّ‏ات حضرت حجّة بن الحسن- که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد- باش، تا او را به صورتى که خوشایند اوست[و همه از او فرمانبرى مى‏نمایند] ساکن زمین گردانیده،و مدّت زمان طولانى در آن بهره‏مند سازى.

                                                                                                   دعای فرج


امروزی رفته بودم نرم افزاری دانلود کنم که در قسمت نظراتش کسی نوشته بود:


به امید روزی که در تقویم بنویسند
:: تعطیل ::
سالروز ظهور منجی عالم بشریت



القصه که دوباره ما را هوایی کردند که نامه ای بنویسم محضر حضرت بقیه الله


بسم الله الرحمن الرحیم 


و اما بعد،حقیقتش خسته شدم از بس گفتم وقتش شده که بیایی.از بس گفتم دنیا به منجی نیاز دارد و میخواهد که منجی داشته باشد حالا چه بقیه الله ما باشد چه عیسی جدید یهود،چه میسح نصارا و چه سوشیانت زرتشتی ها.چه بسا که آن آمریکایی در آن ینگه دنیا با عشق آمدن منجی سر روی بالشت بگذارد.


مهدی جان،اگر جد شما و پیامبر ما آمد که عدل را جاری کند و ظلم را برچیند و گرفتن حق مظلوم از ظالم به راحتی خوردن آب شد الان از این حرف ها نیست و ظالم پادشاهی میکند برای خودش.فکر شیعه نیستی که اهل سنت به ما میگویند : خصم،رافضی و ما به آنان میگوییم برادر ،فکر آفریقایی هایی باش که  آب بخورند.نگران سومالی ها باش.یک بار هم گفتم:تو امام مایی ولی خیر و برکتت به همه میرسد.


الان در مهد شیعه و تنها حکومت شیعه جهان تو را میخوانم از دست بزرگان پناه می آورم به تو.خودت حسابش را بکن در آن ور آب چه خبر است.


چند هفته پیش که افسرده شده بودم و با دوستان مشغول صحبت،گفتم که : این زندگی که بود و نبود من تفاوتی در تاثیر جهان نداره چه فایده ای داره؟اگر هم قدم امام زمان میجنگیدیم آن وقت میگفتم این زندگی می ارزد و حد اقل جانم را فدای آینده ای خواهم کرد که گرگ و میش کنار هم آسوده میخوابند.نمی آیی دیگر.چه کنم که بیایی؟


شما که اوضاع در هم و بر هم کشور را میبینید.اوضاع به هم ریخته ی جهان را میبینید.بهار عربی را میبینید،پس چرا نمی آیید؟من و امثال من طاقت این که میگویند:حضرت صاحب الزمان هم خودشان وقت ظهور را نمیدانند نداریم.برای ما که صبرمان لبریز شده،گوشمان به این حرف ها بدهکار نیست.ما فقط و فقط تو را میخواهیم و بس.شمشیر علی را که از نیام برکشی،پرچم حسین را که بر افرازی ما را پشت سر میبینی و دشمنانت را مقابلت.تو امام مایی و ما منتظرات.صبرمان به سر آمد،بیا.