والا پیامبر

کاش بودی.کاش بودی و باز ملجا و پناه یارانت میشدی.کاش بودی و دینت را از گسست نجات میدادی.به نوه ات بگو این بار را اضافه کاری بگیرد و دوباره شهید کربلا شود،اینجا حسینی دیگر لازم داریم.اینجا ما عرضه ی احیای دینت را نداریم.دیشب آن هنگام که تو از کوه،پر شکوه پایین می آمدی و بر خود می لرزیدی من داشتم سخنرانی " آری اینچنین بود برادر "  دکتر شهید علی شریعتی را گوش میدادم و می گریستم.خدیجه،همسر وفادار پیامبر ما،محمد را همراهی کن و برای او ردایش را بیاور.ای به خود پیچیده،بلند شو که تو علاوه بر پیامبری،برای ما زندگی هستی.من هر وقت نام تو می آید روحم تازه می شود.بگذار خواننده ی مطلبم فکر کند من چقدر چاپلوسم یا شاید فکر کند که حکومت به من پول داده تا این ها را بنویسم،برایم اهمیتی ندارد.محمد با خدا صحبت کن و دوباره پیامبری خدا را به عهده بگیر،قول میدهم ابوذر و بلال و سلمان وعمر و ابوبکر و ... میشویم برایت.زحمت علی را فقط خودت باید بکشی.ما را چه به این حرف ها؟.عمار می شویم برایت تا دیگر رهبر ما نگوید: << این عمار؟ >>.محمد اگر بیایی قطعا طلحه و زبیر در خیال خلافت خواهند افتاد همان گونه که سال پیش افتادند،اما ما با جان ودل می پذیریم این زجرها را. خلافت 10 ساله ی تو بر هزاران سال دموکراسی کاپیتالیسم و لیبرالیسم ارجح است.حکم قصاص که خدایت به اولوالباب گفته بود در آن حیات است و طرفداران لیبرالیسم گفتند غیر انسانی است،کاش با دست خودت صورت گیرد.اسلام ناب خودت علاوه بر شمشیر،سازش دارد.جریان جذب حداکثری و دفع حداقلی است.جذب حداکثری انجام شد،دفع حداقلی کجا رفت؟.

 

محمد،به نظر بعضی ها تو باید مثل مانی،مثل زرتشت گرامی،مثل بودا،بلال را می فروختی به کاخ و تجملات.یک مرد برده بیگانه،اذان گوی دائم تو باشد با آنکه زبانش را در راه تو با زغال سوزانده اند و دچار لکنت زبان است.محمد،عاشق مسجدت هستم،عاشق رنگ سبزش.وقتی دیدم رییس مجلس یک مملکت و کارمند شهرداری در یک صف و منظم در مسجد تو به نماز ایستاده اند و خدایمان همه را نزد خود برابر میداند الا کسانی که تقوای بیشتری دارند،ایمانم راسخ تر شد.تو برده ها را آزاد کردی در ازای مسلمان شدن و کافران را آزاد کردی در ازای یاد دادن سواد به مسلمانان.تو خود بی سواد بودی اما سعدی راست گفت: امی ناکرده قرآن درست _ کتب خانه ی چند کشور بشست.من هم معتقدم بنی انسان لیاقت بنی هاشم را نداشت و ندارد و نخواهد داشت مخصوصا لیاقت قمرش را.از کل دنیا یک خانه ی کوچک گلی داشتی و دخترت مثل همه ی دختران و زنان هم عصر روزگار خویش ولو بیش تر کار می کرد و هنگامی که از تو تقاضای به خدمت گرفتن مستخدم را عرض می دارد تو فقط به او دعا پیشکش می کنی.محمد می خواهم به کسانی که امروزه دم از وطن دوستی و وطن پرستی میزنند تا رسم تو را تضعیف کنند و می پرسند چرا قرآن در مورد وطن دوستی حرفی نزده بگویم که ما انسانیم و همین کافی است که مخاطب قرآن انسان باشد نه مکان آن.قرآن فراتر از وطن ماست،این جاست که ایدئولوژی معنی پیدا میکند.نه نگویید وطن پرست نیستم.شاید تنها کسی که نام " ایران " را می شنود و گریه می کند من باشم اما ... .

 

محمد اینجا اولوالباب کم آوردیم و به تازگی صدای آمریکا هم تفسیر قرآن می کند برایمان.باز دارم میزنم به خط سیاسی.وقتی خدایمان گفت:در زبور نوشتیم که اراده کردیم تا زمین را به مستضعفان ببخشیم ( انبیاء _ آیه ی 105) مطمئن شدم که خدای عادلی است و وقتی گفت در برزخ اجازه ی دفاع به هر نفسی داده خواهد شد و به هیچ نفسی ظلم نمی شود فهمیدم خدای حق مداری است.وقتی گفت:در راه خدا بجنگید و بکشید کسانی که شما را میکشند ولی تعدی نکنید که خدا متعدی را دوست ندارد ( بقره ی _ آیه ی 190) و وقتی گفت: بکشید کافران را چون می کشند شما را ولی اگر خواستار صلح شدند مبادا با آن ها جنگ کنید،فهمیدم خدایی است که خواستار حکومت حق و خواستار صلح است.

وقتی گفت: و آماده کنید برایشان از نیرو و اسبان بسته که بترسانید بدان دشمنان خدا و خود را ( سوره ی انفال _ آیه ی60) فهمیدم خدایی است که ما را به قدرتمند شدن دعوت می کند و وقتی گفت: مردم را با سخنان حکمت آمیز و پند و اندرز به سوی پروردگارت دعوت نما و به بهترین وجه با آن ها به گفت و گو بپرداز ( نحل _ آیه ی125) فهمیدم خدای دانا و شریفی است.و وقتی گفت:ای اهل ایمان،از گمان بد نسبت به یکدیگر دوری کنید که برخی از آن ها گناه اند و جاسوسی یکدیگر نکنید و غیبت یکدیگر روا ندارید.هیچ کس از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ ( حجرات _ آیه ی12) فهمیدم خدای با اخلاقی است. و وقتی گفت: بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید (اعراف _ آیه ی 31) فهمیدم که خدایی است که اقتصاد را خوب می فهمد.و وقتی گفت: خدای دو مشرق  و دو مغرب ( در ایران شرق،محل طلوع خورشید و در آمریکا مغرب،محل غروب خورشید و در 24 ساعت دو شرق و دو غرب) هستم و وقتی گفت:سپس به آفرینش آسمان ها توجه کردم و آن دود بود ( Big Bang یا نظریه ی تشکیل جهان)،فهمیدم خدای عالمی است که ما را به سوی دانستن دعوت می کند.وقتی برای همسرانت  آیه نازل می کند که:ای زنان پیغمبر،هر که از شما کار ناشایستی اقدام کند،او را دو برابر دیگران عذاب است و این بر خدا سهل است ( احزاب _ آیه ی 30) فهمیدم معنی این که مسئولیت قدرت نمی آورد و مثل تمام قدرتمندان و زر داران دنیا نمی توانند هر کاری خواستند انجام دهند بعد هم هیچی به هیچی یعنی چه.

تو پیام رسان این خدا هستی و من به این خدا و پیامبرش ایمان آوردم.این خدا هر چقدر گفته باشد می سوزانم و عذاب می کنم درست گفته.( بنده ی پیر مغانم که ز جهلم برهاند _ پیر ما هر چه کند عین ولایت باشد).

 

محمد،کاش همیشه بودی.کاش خدا نمی گفت تو آخرین پیامبر هستی و هر چند وقت یک بار پیامبرانی با خصلت و صورت مثل تو را مبعوث می کرد.اگر بودی باز دندان مبارکت را می شکستند و اویس هم با آن که تو را ندیده بود دندان خود را به تبعیت از تو می شکست.اگر بودی باز غذای خود را تقسیم می کردی بین مردم.اگر بودی ما دیگر با اسلام آمریکایی دست و پنجه نرم نمی کردیم.اگر بودی همان طور که اوس و خزرج را با هم آشتی دادی،شیعه و سنی ما را با هم آشتی می دادی.اگر بودی شب پرستان بی شب می شدند.اگر بودی،بلال هنگام شکنجه دائم می گفت: احد احد و باز تو در جنگ بدر این کلام بلال را شعار مسلمانان می ساختی و بلال شادمان میشد.باز هم عمار،پدر و مادرش را فدای راه تو می کرد.باز کنار عمویت حمزه،با کفار می جنگیدیم و افتخار می کردیم به این مرد.اگر بودی به کسانی که می گفتند اسلام دین خشنی است می گفتیم:باشد ولی یکی از اعمال حج،هفت بار دویدن بین دو کوه صفا و مروه است که هزاران سال پیش سارا همسر ابراهیم دوید و خداوند برای احترامی که به احساس مادران دارد این رسم را بر مسلمانان واجب و ماندگار کرد.اگر بودی،همان بودنت کافی و وافی بود اما حیف که رفتی.چون که گل رفت و گلستان شد خراب _ بوی گل را از چه جوییم از گلاب و ما بوی تو را از بقیه الله استشمام می کنیم.با همه ی این اوصاف بودنت چیز دیگری است.ای کاش بودی، کاش.

 

خلاصه کنم،تو از کوه پایین آمدی و کاخ کسرا هم پایین آمد.تو از کوه پایین آمدی و کوه را از سنگینی عظمت گفت و شنودت با خدا رهانیدی.تو از کوه پایین آمدی و ما را به بالای کوه رهنما شدی.تو از کوه پایین آمدی و نشان دادی که ما چقدر بی لیاقتیم.به راستی که پیامبری هستی که زندگی است.محمد ما منتظر نوه ی آخرت بقیه الله هستیم تا شاید ما را به تو برساند.خدایا بر محمد و آلش درود فرست و ظهور مولای سبز پوشمان را تعجیل بفرما.

جنگ جنگ تا پیروزی

" ایران گلستانی است میان آتش ".این را یکی از کارشناسان مسایل سیاسی شبکه دو گفت و من می خواهم مزید کنم که ما (هم مردم و هم دولت) خواهان گلستان بودن همیشگی ایران زمینیم،اما اگر قرار بر باج خواهی و زور باشد ما پسر رستم داستانیم و فرزند علی (ع) دستان و این دو با هم هیچ تضادی ندارند الا این که علی از بسیاری جهات بالاتر از رستم است.ما از جنگ هیچ واهمه ای نداریم و آیات جهاد برایمان همان قدر ارزش دارد که: مردم را با سخنان حکمت آمیز و پند و اندرزهای نیک به سوی پروردگارت دعوت نما و با بهترین وجه با آن ها به گفت و گو بپرداز (سوره ی نحل _ آیه ی ۱۲۵).همان طور که: ای اهل ایمان به عدالت رفتار کنید.مبادا دشمنی شما با قومی،شما را از عدالت برکنار کند.عدالت کنید که به تقوا نزدیک تر است. ( سوره ی مائده _ آیه ی ۸).اتفاقا می خواهم بگویم ما بسیجیان خامنه ای دلمان لک زده برای جهاد (چه اصغرش و چه اکبرش).من هم می خواهم حرف حضرت ماه را تکرار کنم که:اگر بر ما فشار بیاورید عاشورا را تکرار میکنیم.می خواهم بگویم من مخالف نظر پسر عمویم معتقدم ایرانی ها بسیار وطن دوست هستند نه روس ها.می خواهم بگویم سری به آمار قبضه ها و تانک ها و تجهیزات عراق و ایران بزنید و میزان شهدای ما و به درک رفته های عراق و تعداد پیروزی های ایران را مقایسه کنید تا بفهمید ایرانی ها وطن پرست بودند یا خیر.اصلا گیرم وطن پرست نبودیم و دست خالی جلوی ۶۶ کشور ایستادیم،همین کافی است.در برابر همان آلمانی که الان دم از حقوق بشر میزند و خس خس ریه های جانبازان شیمیایی فریاد بر می آورد که صحیح است،صحیح است.در برابر آمریکایی که واقعا ام الفساد است و همه به قلدریش اذعان دارند ایستادیم و خواهیم ایستاد.رزمندگان ما که وحشی های قوم آتیلا بودند،اما خدا این وطن ناپرست ها را زیاد کند.

داشتم میگفتم.اتفاقا فشار برای ما خیلی خوب هست باعث رشد ما میشود.ما از یهودی ها یاد خواهیم گرفت که دائما تحت فشار باشیم و رشد کنیم و البته مثل آن ها خیلی جنایات را انجام نمی دهیم.ما دوستدار صلح و دوستی هستیم اما اجازه نمیدهیم از دوستی ما سوءاستفاده شود که زور بگویند یا بخواهند از ما سوءاستفاده کنند که متاسفانه می کنند.ما طبق فرمایش قرآن گفت و گو را ترجیح میدهیم ولی اگر خواهان گفت و گو نباشید و درصدد آزار ما باشید با (( و اعدوالهم ما استعطم من قوه._سوره ی انفال،آیه ی ۶۰)) و (( فان حزب ا... هم الغالبون._سوره ی مائده،آیه ی ۵۶)) سراغتان خواهیم آمد.شاید ما را نشناسید و دست کم بگیرید اما اسلام را که خوب می شناسید و میدانید چه قدرتی دارد.ما ماه را جلو دارمان داریم که عباس نگهدار است و خورشید پناه.جنگ ما با شب پرستان با ظهور خورشید تمام خواهد شد و شب پرستان مضمحل خواهند شد.ما هر ثانیه دعای ظهور حضرت خورشید را داریم و منتظریم و انتظار مکتب اعتراض است.

عدالت

دیشب باز خداوند عدالت را در شب علی (ع) تمام کرد.دیشب خدا نگذاشت علی باز در چاه ناله کند از جاری نشدن حق.دیشب خداوند به قولش وفا کرد و گامی هر چند کوچک در راه: و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان بر روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوا سازیم و وارثان گردانیم (سوره ی قصص _ آیه ی 5) را پیمود.دیشب شیطان بزرگ مغلوب سیاه پوستانی شد که 50 سال پیش حق برابری با سفید پوستان گرفتند.دیشب برده های قدیم آمریکایی ها بر آقای دنیا پیروز شدند وچقدر زیبا و شیرین بود این پیروزی.نه،دشمنی به سر من نزده.من هم دوست داشتم آمریکا از گروه خود بالا بیاید و وقتی هر چه تلاش کردند بیش تر شکست خوردند از شکستشان در برابر کسانی که عارشان می آمد نگاهشان کند لذت بردم.دشمنی با مستکبرین به راستی لذت بخش است و مجروح شدن با تیغ ناحق برای دفاع از حق لذت بخش تر.و من اکنون میفهمم چرا علی بعد از ضربه ی ابن ملجم گفت: به خدای کعبه رستگار شدم.خدا باز در شب تولد علی کعبه را نشکافت،استکبار را خرد کرد هر چند در بعدی کوچک.خداوند هدیه ی خود را در این شب نصیب ما کرد و البته هدیه ای ارزشمند بود.به راستی که ما عرضه ی جهاد در راه خدا را نداریم و اگر نبود خود خدا الان استکبار به این وضع فلاکت بار اقتصادی و سیاسی و صنعتی و ورزشی و ... نمی افتاد.خمینی عجب مردی بود که به یاسرعرفات گفت:خائن.و عجب حرفی زد که شما شغل تان کارهای سیاسی شده،ما با همین چند جوان پا پتی که حتی لباسشان مرتب نیست اما فدایی اسلام هستند فلسطین را آزاد میکنیم.اگر نبود خود خدا،جهان هرگز در این چند ماهه ماهیت اسراییل را نشناخته بود.واقعا بی عرضه هستیم،خمینی اگر بود الان اسلام دنیا را گرفته بود و آمریکا و اسراییلی وجود نداشت که بخواهند بر ما فشار بیاورند.خمینی کارش درست بود که گفت:شما دو هفته نفت تان را به روی غرب ببندید،به پایتان می افتند و در نامه اش راجع به قطع نامه 597 گفت:متاسفم که زنده هستم و جوانان ما شهید شدند.خمینی ما هنوز تو را نشناختیم اما به قول سعید حدادیان:جانم فدای خمینی.نه،برای خودتان سوء برداشت نکنید.این ها را نگفتم که شما تصور کنید خامنه ای توانایی ندارد،اصلا و ابدا.خمینی اگر الان هم بود می گفت:کسی بهتر از خامنه ای برای پست رهبری نداریم.خمینی اگر بود باز هم می گفت:خامنه ای چون آفتاب می درخشد.اجازه بدهید از سعید حدادیان تقلید کنم و بگویم:جانم فدای خامنه ای.تا زمانی که خامنه ای مجری و مدافع اسلام ناب محمدی است و باشد جان ما فدای اوست و خواهد بود.جان سبز ها تا زمانی که نتانیاهو شب پرست باشد فدای او می شود و تا  نام برادرشان اوباما را که می شنوند همچین حالی به حالی میشوند و البته مبارکشان باشند و با امامشان محشور شوند انشا ا... .

گیر کرده بودم که برای علی (ع)،این روح محمد و شیر حق،این مرد خشن در راه جهاد،این مرد لطیف با مظلومان،این مرد ناراحت خلخال گرفته شده از پای یک زن یهودی،این مرد تمام و شب تولدش و شکافتن کعبه چه آماده کنم که خداوند به من رودستی زد و او به من هدیه ی زاد روز این مرد را به من داد.